تفاوت هاى جهاد اصغر با جهاد اكبر

وبلاگ خبري،مذهبي،اجتماعي،فرهنگي ازگروه وبلاگهاي مؤسّسه فرهنگي هُدانت بامديريت حجّة السلام حاج سيدمحمدباقري پور

تفاوت هاى جهاد اصغر با جهاد اكبر

۱۷۵ بازديد

تفاوت هاى جهاد اصغر با جهاد اكبر

1. انجام هر عبادت به طور كامل و با جميع شرايط حتى جهاد مسلّحانه در راه خداوند نيازمند به جهاد با نفس است آيا اداى نماز با حضور قلب و رعايت جميع شرايط به طورى كه ناهى از فحشا و منكر باشد بدون جهاد با نفس ‍ ممكن است ؟ آيا بدون جهاد با نفس ، انسان مى تواند جان بر كف در ميدان نبرد حاضر گردد و با دشمنان اسلام بجنگد؟ 2. جهاد اصغر واجب كفايى است يعنى اگر به اندازه لازم ، گروهى شركت كردند از ديگران ساقط است . امّا جهاد اكبر واجب عينى است و هيچ فردى از آن معاف نيست .3. جهاد اصغر، در زمان و مكان و با شرايط خاصى انجام مى پذيرد امّا جهاد اكبر به زمان و مكان خاصى محدود نخواهد بود.4. در جهاد اصغر دشمن ظاهر است لكن در جهاد اكبر، دشمن مخفى و پنهان است .5. در درگيرى با دشمن ظاهر انسان يك مرتبه از دنيا مى رود؛ آن هم احتمالاً. امّا در جهاد اكبر مبارزه با نفس هر روز انسان چندين مرتبه معنويت انسان در خطر قرار مى گيرد. در حديث معراج مى خوانيم : يموت الناس مرّة و يموت احدهم فى كل يوم سبعين مرّة من مجاهدة انفسهم و مخالفة اهوائهم (75) 6. در جهاد اكبر چون نفس انسان ، خارج از منطقه جغرافيايى است هيچ سنگر و دژ كارساز نيست ، حتى در شب تاريك و در منزل خلوت انسانى كه در حال اشك ريختن و سجده و مناجات است نفس او را رها نمى كند.7. شكست در جهاد اصغر زود آشكار مى شود ولى شكست در جهاد اكبر به زودى آشكار نمى شود زيرا گاهى انسان يك عمر انسان از هوى نفس خود شكست مى خورد امّا توجّه ندارد.8. هجوم در جهاد اصغر، و مبارزه با دشمن ظاهرى زمان و برنامه و بودجه لازم دارد. ولكن وسوسه نفس فورى و مجانى صورت مى گيرد.9. از دشمن ظاهرى ، در جهاد اصغر فرار ممكن است امّا در جهاد اكبر از دشمن باطن فرار ممكن نيست .10. در جهاد اكبر، مباشرت لازم است ولى در جهاد اصغر با اموال نيز مى توان جبهه را كمك نمود.11. در جهاد اصغر، وسيله هاى جنگى در هر زمان محدود است و به تناسب آن ، بايد اسلحه هايى به دست گرفت ، ولى جهاد اكبر وسيله مخصوصى ندارد بايد از كلمات انبيا و اوليا و تاريخ گذشتگان و نيز گريه بر حال خويشتن وسيله جنگى براى مبارزه با نفس امّاره استخدام كرد. وسلاحه البكاء.12. جنگ با دشمن داخلى وجهاد نفسانى پشتوانه جهاد خارجى است . آن كه بر خصم درون پيروز شد مبارزه با خصم برون برايش آسان تر است ولى كسى كه اسير زن وفرزند وثروت است نمى تواند آن طور كه لازم است بجنگد.13. اهميت جهاد، به اهميت و قدرت دشمن است جنگ با يك كشور كوچك آسان تر است تا با يك كشور بزرگ ؛ زيرا دشمن هر چه قوى تر باشد جنگ با آن مشكل تر است و نفس و شيطان قوى ترين دشمنان انسان هستند.

آثار جهاد با نفس

تفاوت هاى جهاد اصغر با جهاد اكبر

1. انجام هر عبادت به طور كامل و با جميع شرايط حتى جهاد مسلّحانه در راه خداوند نيازمند به جهاد با نفس است آيا اداى نماز با حضور قلب و رعايت جميع شرايط به طورى كه ناهى از فحشا و منكر باشد بدون جهاد با نفس ‍ ممكن است ؟ آيا بدون جهاد با نفس ، انسان مى تواند جان بر كف در ميدان نبرد حاضر گردد و با دشمنان اسلام بجنگد؟ 2. جهاد اصغر واجب كفايى است يعنى اگر به اندازه لازم ، گروهى شركت كردند از ديگران ساقط است . امّا جهاد اكبر واجب عينى است و هيچ فردى از آن معاف نيست .3. جهاد اصغر، در زمان و مكان و با شرايط خاصى انجام مى پذيرد امّا جهاد اكبر به زمان و مكان خاصى محدود نخواهد بود.4. در جهاد اصغر دشمن ظاهر است لكن در جهاد اكبر، دشمن مخفى و پنهان است .5. در درگيرى با دشمن ظاهر انسان يك مرتبه از دنيا مى رود؛ آن هم احتمالاً. امّا در جهاد اكبر مبارزه با نفس هر روز انسان چندين مرتبه معنويت انسان در خطر قرار مى گيرد. در حديث معراج مى خوانيم : يموت الناس مرّة و يموت احدهم فى كل يوم سبعين مرّة من مجاهدة انفسهم و مخالفة اهوائهم (75) 6. در جهاد اكبر چون نفس انسان ، خارج از منطقه جغرافيايى است هيچ سنگر و دژ كارساز نيست ، حتى در شب تاريك و در منزل خلوت انسانى كه در حال اشك ريختن و سجده و مناجات است نفس او را رها نمى كند.7. شكست در جهاد اصغر زود آشكار مى شود ولى شكست در جهاد اكبر به زودى آشكار نمى شود زيرا گاهى انسان يك عمر انسان از هوى نفس خود شكست مى خورد امّا توجّه ندارد.8. هجوم در جهاد اصغر، و مبارزه با دشمن ظاهرى زمان و برنامه و بودجه لازم دارد. ولكن وسوسه نفس فورى و مجانى صورت مى گيرد.9. از دشمن ظاهرى ، در جهاد اصغر فرار ممكن است امّا در جهاد اكبر از دشمن باطن فرار ممكن نيست .10. در جهاد اكبر، مباشرت لازم است ولى در جهاد اصغر با اموال نيز مى توان جبهه را كمك نمود.11. در جهاد اصغر، وسيله هاى جنگى در هر زمان محدود است و به تناسب آن ، بايد اسلحه هايى به دست گرفت ، ولى جهاد اكبر وسيله مخصوصى ندارد بايد از كلمات انبيا و اوليا و تاريخ گذشتگان و نيز گريه بر حال خويشتن وسيله جنگى براى مبارزه با نفس امّاره استخدام كرد. وسلاحه البكاء.12. جنگ با دشمن داخلى وجهاد نفسانى پشتوانه جهاد خارجى است . آن كه بر خصم درون پيروز شد مبارزه با خصم برون برايش آسان تر است ولى كسى كه اسير زن وفرزند وثروت است نمى تواند آن طور كه لازم است بجنگد.13. اهميت جهاد، به اهميت و قدرت دشمن است جنگ با يك كشور كوچك آسان تر است تا با يك كشور بزرگ ؛ زيرا دشمن هر چه قوى تر باشد جنگ با آن مشكل تر است و نفس و شيطان قوى ترين دشمنان انسان هستند.

آثار جهاد با نفس

1- سلامتى عقل . قال على عليه السلام : مخالفة الهوى شفاء العقل (76) مخالفت با هواى نفس مايه شفاى عقل و خرد است .2- دستيابى به خير دنيا و آخرت . قال الرضا عليه السلام ساءلنى رجل عما يجمع خير الدنيا والاخرة فقلت خالف نفسك (77) امام رضا عليه السلام فرمود: مردى از من پرسيد: كدام عمل است كه باعث حصول خير دنيا و آخرت است ؟ گفتم : به مخالفت با نفس خود بپرداز كه خير دنيا و آخرت تو در آن است .3- بى نيازى درونى و تضمين رزق . قال الباقر عليه السلام ان اللّه عزوجل يقول و عزّتى و جلالى و عظمتى و بهائى و علوّ ارتفاعى لا يؤ ثر عبد مؤمن هواى على هواه فى شئ من امر الدنيا. الاّ جعلت غناه فى نفسه و همّته فى آخرته و ضمنت السموات والارض رزقه و كنت له من وراء تجارة كل تاجر(78)

ومن الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه (65) بعضى از مردم جان خود را در برابر خشنودى خداوند مى فروشند.حضرت على عليه السلام فرمود: الا انّه ليس لانفسكم ثمن الا الجنه فلا تبيعوها الاّ بها(66) آگاه باشيد كه ارزش جان و نفس شما به اندازه بهشت است پس نفس خود را نفروشيد مگر به بهشت . و نيز مى فرمايد: من كرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصيه (67) آن كس كه كرامت نفس خود را پاس ‍ مى دارد هرگز به گناه پست و موهونش نمى سازد.امام سجاد عليه السلام مى فرمايد من كرمت عليه نفسه هانت عليه الدنيا(68) كسى كه به كرامت نفسانى خود توجه دارد دنيا و ماديات نزد او بى ارزش ‍ است .پاسخ : اكنون به پاسخ سؤالى كه قبلاً مطرح كرده ايم مى پردازيم و مى گوييم :انسان دو نفس و دو خود دارد:1. خود اصلى و *((*من *))* اصيل و واقعى .2. خود فرعى *((*من *))* طفيلى به تعبير ديگر انسان يك نفس انسانى و جان روحانى و روح ملكوتى دارد كه تعظيم و تجليل از نفس در قرآن و روايات راجع به اين نفس و خود است و يك نفس و خود حيوانى و شهوانى دارد و دستوراتى كه درباره جهاد و مبارزه با نفس يا توبيخ از نفس آمده راجع به اين خود حيوانى است در واقع انسان بيش از يك حقيقت و يك نفس نيست كه نفس او ملهم به فجور و تقواست كه اگر تقوا را كسب كرد به سعادت مى رسد و اگر فجور را كسب كرد به بدبختى مى رسد و اين حالات مختلف نفس ‍ است .و نفس و ما سوّايها فالهمها فجورها و تقويها(69) براى اينكه روشن تر شود كه بشر يك نفس انسانى و يك نفس حيوانى دارد دو آيه از قرآن كريم را بيان مى كنيم :قرآن كريم در برخى از آيات مى فرمايد: گروهى از مردم تنها مواظب نفس ‍ خويش هستند قد اهمّتهم انفسهم (70) و بعضى از آيات مى فرمايد: از كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كرده و در نتيجه خود را فراموش كنيد.ولاتكونوا كالّذين نسوا اللّه فانسيهم انفسهم (71) بنابراين اگر انسان مواظب نفس خود باشد ديگر خود را فراموش نمى كند. و اگر خود را فراموش كند طبعا مواظب و مراقب نفس خويش نيست تعارض ‍ ظاهرى اين دو آيه با توجه به اين حقيقت حل مى شود كه منظور از مواظبت بر نفس نفس حيوانى و خود طفيلى است و مقصود از فراموشى نفس ، نفس ‍ انسانى و اصيل است .

جهاد با نفس

نفس بزرگ ترين دشمن ماست و همواره با عقل در جنگ و ستيز است و از وسوسه هاى شيطان الهام مى گيرد. سركوب كردن اين دشمن خطرناك كار آسان و ساده اى نيست قاطعيت و پايدارى لازم دارد آن هم نه يك مرتبه و دو مرتبه ، يا يك روز و دو روز يا يك سال و دو سال بلكه جهاد مداوم و هميشگى براى مهار كردن نفس بر هر مسلمانى لازم است . قرآن كريم مى فرمايد: و من جاهد فانما يجاهد لنفسه (72) كسى كه جهاد و تلاش كند همانا براى نفع خويش كمك نموده است . در پرتو جهاد با نفس و مبارزه با اين دشمن است كه سعادت دنيا و آخرت حاصل مى شود.حضرت على عليه السلام مى فرمايد: جاهد نفسك على طاعة اللّه مجاهدة العدوّ عدوّه و غالبها مغالبة الضد ضده فانّ اقوى الناس من قوى على نفسه (73). به وسيله جهاد با نفس او را به اطاعت خدا وادار كن همانند جهادى كه دشمن ، با دشمن مى كند و بر او غلبه كن مانند غلبه ضدى بر ضد ديگر زيرا قوى ترين مردم كسى است كه بر نفس خويش پيروز گردد.

جهاد اكبر

جهاد با نفس و تهذيب آن از رذايل آنقدر مهم است كه پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله آن را به عنوان جهاد اكبر معرفى نموده است و آنقدر عظمت دارد كه حتى از جهاد مسلحانه هم بزرگ تر شمرده شده است .اميرالمؤمنين عليه السلام نقل كرده كه : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سپاهى را به جنگ دشمن فرستاد

تجليل نفس و تحقير آن

در آيات و روايات در بعضى از موارد از نفس ، تجليل و در برخى موارد از آن تحقير ونكوهش شده . در بعضى از تعبيرها آمده است : قدر و منزلت نفس ‍ خود را بدانيد كه به اندازه بهشت ارزش دارد و در بعضى تعبيرها آمده است : با نفس خويش به مجاهدت و مبارزه برخيزيد چون او دشمن شماست .در اين جا ممكن است سؤالى مطرح شود كه آيا به راستى انسان داراى يك نفس است كه صفات مختلف كسب مى كند يا اين كه داراى دو نفس است كه يك نفس صفات خوب كسب مى كند و يك نفس صفات زشت و بد را تحصيل مى كند؟ قبل از پاسخ اين سؤال ابتدا نمونه اى از آيات و روايات را در مدح و ستايش و نكوهش نفس مطرح نموده و بعد پاسخ را ذكر مى كنيم .

نكوهش از نفس

قرآن كريم مى فرمايد: وما ابرّئ نفسى انّ النّفس لامّارة بالسّوء(61) حضرت يوسف عليه السلام مى گويد:من هرگز نفس خودم را تبرئه نمى كنم كه نفس به بدى ها بسيار فرمان مى دهد.حضرت على عليه السلام مى فرمايد: المؤمن لايمسى و لا يصبح الاونفسه مظنون عنده (62) مؤمن صبحى را به شام نمى آورد و شبى را به صبح نمى آورد مگر اين كه به نفس خويش بدگمان است . و نيز مى فرمايد: املكوا انفسكم بدوام جهادها(63) به وسيله مبارزه با هواى نفس مالك خودتان شويد.

ستايش از نفس

قرآن مى فرمايد: من تزكى فانما يتزكى لنفسه (64) هر كس تزكيه نفس كرد به سود نفس خويش قدم برداشت

انسان و مركز ثقل آن نفس و باطن بشر است . واگر نسبت به بدن و قواى ظاهرى انسان هم تعلق مى گيرد جنبه مقدماتى وتبعى دارد تا آن را براى دسترسى به كمالات وفضايل انسانى آماده نمايد.ريشه همه فضايل و رذايل معنوى ، نفس انسان است كه با تربيت صحيح و مناسب ، به عالم ملكوت عروج مى كند و به مقام قرب الهى مى رسد و با ناپاكى و معصيت سقوط مى كند. از نظر اسلام لازم است هر مسلمانى نفس خويش ‍ را به وسيله علم و دانش و عمل تغذيه و تكريم كند.

تغذيه نفس به وسيله علم

قال على عليه السلام : مالى ارى الناس اذا قربّ اليهم الطعام ليلاً تكلّفوا انارة المصابيح ليبصروا ما يدخلون بطونهم و لا يهتمّون بغذاء النفس بان ينيروا مصابيح البابهم بالعلم ليسلموا من لواحق الجهالة و الذنوب فى اعتقاداتهم و اعمالهم .(53) حضرت على عليه السلام مى فرمايد: *((*چرا مردم موقع غذا خوردن در شب ، چراغ روشن مى كنند تا با چشم خود ببينند چه طعامى مى خورند ولى در تغذيه روانى خود همّت ندارند كه چراغ عقل را با شعله علم روشن كنند تا از غذاى آلوده مصون بمانند و دچار عوارض نادانى و گناه در عقايد و اعمال خود نشوند؟*))*

كرامت نفس

قال على عليه السلام : و اكرم نفسك عن كل دنية و ان ساقتك الى الرغائب فانّك لن تعتاض بما تبذل من نفسك عوضا و لا تكن عبد غيرك و قد جعلك اللّه حرّا(54) حضرت على عليه السلام به فرزندش امام مجتبى عليه السلام مى گويد: *((*كرامت نفس خود را محافظت نما و از هر خوارى و ذلّتى بپرهيز، هر چند آن پستى و زبونى وسيله رسيدن به آرزوهايت باشد، زيرا در برابر آنچه از سرمايه نفس خود مى دهى ، هرگز عوضى كه با آن مساوى باشد به دستت نخواهد رسيد و بنده دگرى مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است .

حساسيت تربيت

در حساسيت تربيت همين بس كه بدانيم سرو كار ما با نفسى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در نيمه هاى شب با چشم گريان عرض مى كرد: الهى لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا(55). و حضرت سجاد عليه السلام از شرّ نفس ، به درگاه الهى شكايت مى كرد و مى گفت : الهى اليك اشكو نفسا بالسوء امّاره (56) *((*خدايا از دست نفسى كه به بديها سوق مى دهد به درگاه تو شكايت مى برم .*))* حال جاى اين سؤال است كه آيا با نفسى كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله يك لحظه خود را از شر آن در امان نمى بيند و امام سجاد عليه السلام از آن شكايت مى كند مى توان در تربيت آن سعى و كوشش نكرد و او را رها نمود يا اين كه لازم است براى مهار كردن و تربيت آن نهايت تلاش را انجام داد؟

اهميت معرفت نفس

بدون شك كليد معرفت ذات اقدس پروردگار و شناخت همه موجودات خود شناسى است چنان كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: افضل المعرفة معرفه الانسان نفسه اعظم الجهل جهل الانسان امر نفسه (57). برترين شناسايى آن است كه بشر خود را بشناسد و بزرگ ترين نادانى آن است كه انسان خود را نشناسد و از مسايل مربوط به نفس بى خبر باشد. آغاز هر معرفت و قدم اول براى رسيدن به خداوند، پى بردن به وجود نفس و خودى خود است و تا مادامى كه انسان خود را پيدا نكند هم چنان در بند شهوت ها اسير است . در بيان ديگر مى فرمايد: معرفة النفس انفع المعارف معرفت نفس بهترين معرفت هاست .قرآن كريم مؤمنان را امر مى كند كه خود را دريابند و معرفت و شناخت نفس ‍ پيدا كنند و راه هدايت خود را ادامه دهند و از فتنه هاى فتنه گران و مناديان گمراهى وحشت و هراس به دل راه ندهند؛ زيرا خداى بزرگ بر جميع امور و اعمال ما حاكم است . يا ايها الذين امنوا عليكم انفسكم لا يضّركم من ضّل اذا اهتديتم الى اللّه مرجعكم جميعا فيّنبئكم بما كنتم تعملون (58) در اهميت خودشناسى همين بس كه حضرت على عليه السلام مى فرمايد: من عرف نفسه فقد عرف ربه هر كس نفس خود را بشناسد خداى خود را شناخته است .

رستگارى در پرتو تربيت

قرآن كريم مى فرمايد: رستگارى و فلاح از آنِ كسى است كه نفس خويش را تربيت و روح خود را تزكيه كند و جنبه معنوى را رشد و تعالى بخشد و از آلودگى به خلق و خوى شيطانى و گناه پاك سازد. در عظمت تربيت نفس ، همين بس كه قرآن كريم در سوره شمس ، پس از ذكر يازده سوگند مى فرمايد: قدافلح من زكيّها و قد خاب من دسّيها(41) درباره هيچ موضوعى در قرآن اين طور سوگند ياد نشده و طبيعى است هر قدر سوگندهاى قرآن در يك زمينه بيشتر و محكم تر باشد، دليل بر اهميّت موضوع است . رستگارى انسان ، در گرو پندارهاى خام و در سايه مال و ثروت و مقام نيست ، بلكه در گرو پاكسازى و تعالى روح در پرتو ايمان و عمل صالح است چنان كه قرآن مى فرمايد: قد افلح من تزكى (42) هر كس موفق به تزكيه نفس شود، سعادت ابدى خود را تأ مين كرده و به خويشتن خدمت نموده است و من تزكى فانّما يتزكى لنفسه و الى اللّه المصير(43).اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: *((*بهترين نفس ها پاك ترين آن هاست . خير النفوس ازكاها(44) و نيز مى فرمايد: نفس خويش را از بدى و آلودگى شهوات پاكيزه سازيد، تا به بالاترين درجات انسانى نايل شويد.طهّروا انفسكم من دنس الشهوات تدركوا رفيع الدرجات .(45)

اسناد تربيت به خداوند و انسان

قرآن كريم گاهى مساءله تربيت و تزكيه روحى را به خود انسان نسبت مى دهد قد افلح من تزكّى (46) و گاهى مى فرمايد: و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من احد ابدا(47) مساءله تربيت و تزكيه را به فضل الهى مستند مى سازد؛ يعنى اگر فضل و رحمت پروردگار نبود هيچ كس به تزكيه و تربيت خويش قادر نبود. بدون شك فضل و رحمت الهى است كه موجب نجات انسان ها از آلودگى هاست و توفيقات خاص اوست كه شامل حال انسان هاى آماده و مستعد مى گردد كه مهم ترين عامل ، تزكيه و تربيت است . لذا رسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله هنگامى كه آيه قد افلح من زكيها(48) را تلاوت مى نمود چنين دعا مى كرد: اللّهم آت نفسى تقواها انت وليها و مولاها و زكها انت خير من زكاها(49) پروردگارا! به نفس من تقوا مرحمت فرما وتو ولى و مولاى آن هستى ، آن را تزكيه فرما كه تو بهترين تزكيه كنندگانى . اين سخن نشان مى دهد كه پيمودن اين راه پر پيچ و خم و گذشتن از اين گردنه صعب العبور، حتى براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله جز به توفيق وفضل الهى ممكن نيست .از طرفى هم مسئوليت تربيت معنوى و اصلاح نفس و پرورش جان ، بر عهده خود انسان است زيرا هيچ كس بهتر از خود انسان قادر بر تربيت نيست . اوست كه با حسن انتخاب و اختيار مصالح و مفاسد خويش را تشخيص ‍ مى دهد و مى تواند در مسير تربيت روح خود قدم بردارد.

انسان مسئول تربيت نفس

قرآن كريم مى فرمايد: بل الانسان على نفسه بصيرة و لو القى معاذيره (50) بلكه انسان بر نيك و بد خويش آگاه است گرچه عذرى آورد.پيامبران و ائمه معصومين عليهم السلام گر چه مربى انسان ها و هاديان بشر به سوى سعادت و كمال انسانى هستند لكن مسئوليت اصلى در اصلاح نفس و تربيت روح بر عهده خود انسان هاست . زيرا به قول قرآن كريم هيچ كس بهتر از خود انسان نمى تواند بيماريش را تشخيص دهد و در صدد علاج و مداوا بر آيد انسان بيمارى ها و امراض روحى را از لسان وحى و شرع مقدس مى شنود ولى آن كس كه در نهايت بايد به بيمارى خود پى برد و داروى مخصوص را به كار گيرد خود انسان است .حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد: انّك قد جعلت طبيب نفسك و بيّن لك الدّاء و عرّفت آية الصّحة و دُللت على الدّواء فانظر كيف قيامك على نفسك (51) يعنى : تو طبيب نفس خودت قرار داده شده اى ، درد برايت بيان شده و علامت صحت را برايت بيان كرده اند دواهم به تو معرفى شده است پس ببين چگونه در معالجه نفس خود قيام مى كنى .حضرت باقر عليه السلام مى فرمايد: من لم يجعل له من نفسه واعظا فانّ مواعظ الناس لن تغنى عنه شيئا(52) هر كس كه در نفس خويش واعظى نداشته باشد، پندهاى ديگران برايش سودى نخواهد داشت .

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.