یکشنبه ۰۵ مهر ۹۴ | ۱۷:۲۶ ۶۹ بازديد
نگاهي جامع به تمامي جنگ هاي تاريخ ايران +جدول
اولين درگيري بين انسانها به زمان هابيل و قابيل برميگردد، زماني كه قابيل دست به قتل برادرش ميزند تا منافع خود را حفظ كند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، گرچه خداوند از طريق پيامبرانش همواره انسانها را به عشق و مهرورزي و روابط انساني دعوت ميكند، اما در بخشهايي نيز بر جهاد عليه كساني كه فساد و ظلم ميكنند، اشاره دارد. آنچه مسلم است جنگ امري گريزناپذير در روابط انساني است، چراكه در وجود انسانها علاوه بر صفاتي انساني قوايي مثل غضب و خشم به وديعه گذاشته شده است تا براي دفاع از آن استفاده كنند.
جامعهشناسان نيز درباره جنگ نظرات مختلفي ارائه ميدهند. برخي محققان و صاحبنظران، جنگ را جزو طبيعت آدمي دانسته و گروهي ديگر بر عكس، جنگ و ستيزه را جزو طبع آدمي ندانسته و معتقدند بروز اين پديده، علت اجتماعي دارد و زندگي اجتماعي است كه انسانها را وادار به جنگ ميكند.
ابنخلدون، متفكر بزرگ اسلامي از كساني است كه جنگ را جزو طبيعت آدمي دانسته و ميگويد: «بايد دانست انواع جنگها و زد و خوردها از نخستين روزگاري كه خداوند مردم را آفريده، پيوسته در ميان آنان روي داده است و اصل آن از كينهتوزي و انتقامگرفتن يكي از ديگري سرچشمه ميگيرد و آنوقت وابستگان هريك از دو دسته پيكاركننده به هواخواهي و تعصب برميخيزند پس به اين سبب دو گروه به نبرد با يكديگر برانگيخته شوند و در برابر هم بايستند.
اين خوي در ميان بشر طبيعي است، چنانكه هيچ ملت و طايفهاي ديده نميشود كه از آن بيبهره باشد و سبب اين انتقامجويي غيرت و رشك و تفاخر يكديگر يا تجاوز يا خشم گرفتن بر گروهي در راه خدا و دين او يا برانگيختهشدن در راه حفظ تاج و تخت و كوشيدن براي بنيان نهادن و استحكام آن است».
ابنخلدون چهار نوع جنگ مشخص ميكند: نوع اول جنگ ميان قبايل مجاور و همسايه يا عشاير رقيب است كه اتفاق ميافتد. نوع دوم، جنگ تجاوزطلبي و استثمارگرانه واقع ميشود. نوع سوم، جهاد و جنگ ايدئولوژيك است و نوع چهارم، جنگ دفاعي حكومتهاست كه با مبارزان خود و كساني كه به نوعي عليه آنها قيام ميكنند، ميجنگند. دو نوع از اين جنگها، جنگ عدواني و تجاوزطلبانه است، اما دو نوع ديگر، دفاعي و آزادي بخش است.
آنچه مسلم است در طول تاريخ جهان جنگهاي بسياري با انگيزههاي مختلف روي كره زمين از كوچك و بزرگ رخ داده است و بررسيهاي صورت گرفته روي تاريخ جنگهاي ايران نشان ميدهد كه ايرانيان از زمان مادها تا به امروز حدود 1140 جنگ با بيگانگان انجام دادهاند كه آخرين آنها جنگ هشت ساله تحميلي و دوران دفاع مقدس بوده است.
اما بررسي جنگهاي ايران نشان ميدهد بيشتر جنگهاي صورت گرفته ميان ايران و ديگر كشورها با انگيزه دستيابي به ثروت نبوده و به غارت و چپاول نپرداختهاند و اين جنگها يا جنبه دفاعي داشته است يا جنبه قدرتطلبي، حتي شاهان دوره باستان از جمله كورش كبير كه توانست كشورگشاييهاي بسياري داشته باشد بسياري از پيروزيهايش بدون خشونت و دست يازيدن به منابع مالي ديگر كشورها صورت گرفته است، به طوري كه حتي نخستين بيانيه حقوق بشر را مربوط به فرمان كورش دانستهاند، فرماني كه پس از شكست دادن نبونئيد و تصرف كشور بابل نوشته شدهاست.
در بخشهايي از اين فرمان آمده است من بردهداري را برانداختم، به بدبختيهاي آنان پايان بخشيدم. فرمان دادم همه مردم در پرستش خداي خود آزاد باشند و آنان را نيازارند. فرمان دادم هيچكس اهالي شهر را از هستي ساقط نكند. فرمان دادم تمام نيايشگاههايي را كه بسته شده بود، بگشايند. همه خدايان اين نيايشگاهها را به جاهاي خود بازگرداندم. همه مردماني را كه پراكنده و آواره شده بودند به جايگاههاي خود برگرداندم، خانههاي ويران آنان را آباد كردم.
جامعهشناسان نيز درباره جنگ نظرات مختلفي ارائه ميدهند. برخي محققان و صاحبنظران، جنگ را جزو طبيعت آدمي دانسته و گروهي ديگر بر عكس، جنگ و ستيزه را جزو طبع آدمي ندانسته و معتقدند بروز اين پديده، علت اجتماعي دارد و زندگي اجتماعي است كه انسانها را وادار به جنگ ميكند.
ابنخلدون، متفكر بزرگ اسلامي از كساني است كه جنگ را جزو طبيعت آدمي دانسته و ميگويد: «بايد دانست انواع جنگها و زد و خوردها از نخستين روزگاري كه خداوند مردم را آفريده، پيوسته در ميان آنان روي داده است و اصل آن از كينهتوزي و انتقامگرفتن يكي از ديگري سرچشمه ميگيرد و آنوقت وابستگان هريك از دو دسته پيكاركننده به هواخواهي و تعصب برميخيزند پس به اين سبب دو گروه به نبرد با يكديگر برانگيخته شوند و در برابر هم بايستند.
اين خوي در ميان بشر طبيعي است، چنانكه هيچ ملت و طايفهاي ديده نميشود كه از آن بيبهره باشد و سبب اين انتقامجويي غيرت و رشك و تفاخر يكديگر يا تجاوز يا خشم گرفتن بر گروهي در راه خدا و دين او يا برانگيختهشدن در راه حفظ تاج و تخت و كوشيدن براي بنيان نهادن و استحكام آن است».
ابنخلدون چهار نوع جنگ مشخص ميكند: نوع اول جنگ ميان قبايل مجاور و همسايه يا عشاير رقيب است كه اتفاق ميافتد. نوع دوم، جنگ تجاوزطلبي و استثمارگرانه واقع ميشود. نوع سوم، جهاد و جنگ ايدئولوژيك است و نوع چهارم، جنگ دفاعي حكومتهاست كه با مبارزان خود و كساني كه به نوعي عليه آنها قيام ميكنند، ميجنگند. دو نوع از اين جنگها، جنگ عدواني و تجاوزطلبانه است، اما دو نوع ديگر، دفاعي و آزادي بخش است.
آنچه مسلم است در طول تاريخ جهان جنگهاي بسياري با انگيزههاي مختلف روي كره زمين از كوچك و بزرگ رخ داده است و بررسيهاي صورت گرفته روي تاريخ جنگهاي ايران نشان ميدهد كه ايرانيان از زمان مادها تا به امروز حدود 1140 جنگ با بيگانگان انجام دادهاند كه آخرين آنها جنگ هشت ساله تحميلي و دوران دفاع مقدس بوده است.
اما بررسي جنگهاي ايران نشان ميدهد بيشتر جنگهاي صورت گرفته ميان ايران و ديگر كشورها با انگيزه دستيابي به ثروت نبوده و به غارت و چپاول نپرداختهاند و اين جنگها يا جنبه دفاعي داشته است يا جنبه قدرتطلبي، حتي شاهان دوره باستان از جمله كورش كبير كه توانست كشورگشاييهاي بسياري داشته باشد بسياري از پيروزيهايش بدون خشونت و دست يازيدن به منابع مالي ديگر كشورها صورت گرفته است، به طوري كه حتي نخستين بيانيه حقوق بشر را مربوط به فرمان كورش دانستهاند، فرماني كه پس از شكست دادن نبونئيد و تصرف كشور بابل نوشته شدهاست.
در بخشهايي از اين فرمان آمده است من بردهداري را برانداختم، به بدبختيهاي آنان پايان بخشيدم. فرمان دادم همه مردم در پرستش خداي خود آزاد باشند و آنان را نيازارند. فرمان دادم هيچكس اهالي شهر را از هستي ساقط نكند. فرمان دادم تمام نيايشگاههايي را كه بسته شده بود، بگشايند. همه خدايان اين نيايشگاهها را به جاهاي خود بازگرداندم. همه مردماني را كه پراكنده و آواره شده بودند به جايگاههاي خود برگرداندم، خانههاي ويران آنان را آباد كردم.

نگاهي جامع به تمامي جنگ هاي تاريخ ايران +جدول
اولين درگيري بين انسانها به زمان هابيل و قابيل برميگردد، زماني كه قابيل دست به قتل برادرش ميزند تا منافع خود را حفظ كند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، گرچه خداوند از طريق پيامبرانش همواره انسانها را به عشق و مهرورزي و روابط انساني دعوت ميكند، اما در بخشهايي نيز بر جهاد عليه كساني كه فساد و ظلم ميكنند، اشاره دارد. آنچه مسلم است جنگ امري گريزناپذير در روابط انساني است، چراكه در وجود انسانها علاوه بر صفاتي انساني قوايي مثل غضب و خشم به وديعه گذاشته شده است تا براي دفاع از آن استفاده كنند.
جامعهشناسان نيز درباره جنگ نظرات مختلفي ارائه ميدهند. برخي محققان و صاحبنظران، جنگ را جزو طبيعت آدمي دانسته و گروهي ديگر بر عكس، جنگ و ستيزه را جزو طبع آدمي ندانسته و معتقدند بروز اين پديده، علت اجتماعي دارد و زندگي اجتماعي است كه انسانها را وادار به جنگ ميكند.
ابنخلدون، متفكر بزرگ اسلامي از كساني است كه جنگ را جزو طبيعت آدمي دانسته و ميگويد: «بايد دانست انواع جنگها و زد و خوردها از نخستين روزگاري كه خداوند مردم را آفريده، پيوسته در ميان آنان روي داده است و اصل آن از كينهتوزي و انتقامگرفتن يكي از ديگري سرچشمه ميگيرد و آنوقت وابستگان هريك از دو دسته پيكاركننده به هواخواهي و تعصب برميخيزند پس به اين سبب دو گروه به نبرد با يكديگر برانگيخته شوند و در برابر هم بايستند.
اين خوي در ميان بشر طبيعي است، چنانكه هيچ ملت و طايفهاي ديده نميشود كه از آن بيبهره باشد و سبب اين انتقامجويي غيرت و رشك و تفاخر يكديگر يا تجاوز يا خشم گرفتن بر گروهي در راه خدا و دين او يا برانگيختهشدن در راه حفظ تاج و تخت و كوشيدن براي بنيان نهادن و استحكام آن است».
ابنخلدون چهار نوع جنگ مشخص ميكند: نوع اول جنگ ميان قبايل مجاور و همسايه يا عشاير رقيب است كه اتفاق ميافتد. نوع دوم، جنگ تجاوزطلبي و استثمارگرانه واقع ميشود. نوع سوم، جهاد و جنگ ايدئولوژيك است و نوع چهارم، جنگ دفاعي حكومتهاست كه با مبارزان خود و كساني كه به نوعي عليه آنها قيام ميكنند، ميجنگند. دو نوع از اين جنگها، جنگ عدواني و تجاوزطلبانه است، اما دو نوع ديگر، دفاعي و آزادي بخش است.
آنچه مسلم است در طول تاريخ جهان جنگهاي بسياري با انگيزههاي مختلف روي كره زمين از كوچك و بزرگ رخ داده است و بررسيهاي صورت گرفته روي تاريخ جنگهاي ايران نشان ميدهد كه ايرانيان از زمان مادها تا به امروز حدود 1140 جنگ با بيگانگان انجام دادهاند كه آخرين آنها جنگ هشت ساله تحميلي و دوران دفاع مقدس بوده است.
اما بررسي جنگهاي ايران نشان ميدهد بيشتر جنگهاي صورت گرفته ميان ايران و ديگر كشورها با انگيزه دستيابي به ثروت نبوده و به غارت و چپاول نپرداختهاند و اين جنگها يا جنبه دفاعي داشته است يا جنبه قدرتطلبي، حتي شاهان دوره باستان از جمله كورش كبير كه توانست كشورگشاييهاي بسياري داشته باشد بسياري از پيروزيهايش بدون خشونت و دست يازيدن به منابع مالي ديگر كشورها صورت گرفته است، به طوري كه حتي نخستين بيانيه حقوق بشر را مربوط به فرمان كورش دانستهاند، فرماني كه پس از شكست دادن نبونئيد و تصرف كشور بابل نوشته شدهاست.
در بخشهايي از اين فرمان آمده است من بردهداري را برانداختم، به بدبختيهاي آنان پايان بخشيدم. فرمان دادم همه مردم در پرستش خداي خود آزاد باشند و آنان را نيازارند. فرمان دادم هيچكس اهالي شهر را از هستي ساقط نكند. فرمان دادم تمام نيايشگاههايي را كه بسته شده بود، بگشايند. همه خدايان اين نيايشگاهها را به جاهاي خود بازگرداندم. همه مردماني را كه پراكنده و آواره شده بودند به جايگاههاي خود برگرداندم، خانههاي ويران آنان را آباد كردم.
صدور چنين فرماني آن هم در زماني كه بسياري از پادشاهان آن دوره به چپاول و كشت و كشتار فكر ميكردند، نشان ميدهد ايرانيان در كشورگشايي هم به موضوعاتي والاتر فكر ميكردند و داشتن چنين تمدني، افتخاري است براي ما ايرانيان. فرمان كورش از آنچنان اهميتي برخوردار است كه سال ۱۹۷۱ ميلادي، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمي منتشر كرد و بدلي از اين منشور نيز در مقر سازمان ملل متحد در شهر نيويورك نگهداري ميشود.
در دوران پيش از اسلام، ساسانيان به عنوان رقيب قدرتمند دولت روم، جنگهاي متعددي را با آن دولت انجام داد و اين كشمكشها تا پايان حكومت آنها امتداد يافت و زماني ايران و زماني روم فاتح اين جنگها بودند. ساسانيان با تصرف سرزمينهاي پهناور بر قلمرو خويش افزودند، به طوري كه قلمرو ساسانيان در دوره حكومت خسروپرويز به قلمرو هخامنشيان در زمان اوج اين حكومت نزديك شده بود، ولي اين حكومت مقتدر و بزرگ سرانجام مقهور قدرت نوظهور اعراب مسلمان گرديد و اعراب با كمترين امكانات به ايران حمله كرده و موفق به شكست حكومت ساسانيان شدند.
گرچه ايرانيان به دليل نارضايتي از تبعيض طبقاتي موجود در كشور، اسلام را با آغوش باز پذيرفتند و در اشاعه آن كوشيدند، ولي با اين حال هرگز مخالفت خودشان را با سلطه امويان و عباسيان بر خاك ايران پنهان نكردند و جنبشهاي استقلالطلبانهاي را به پا ساختند.
آغاز تهاجم مغول در دوره حكومت خوارزمشاهيان به خاك ايران و انقراض حكومت خوارزمشاهيان و غارت شهرها و قتلعام مردم ايران يكي ديگر از جنگهاي ناخوشايند بود كه با نابودي اقتصاد و كشاورزي ايران همراه شد.
پس از مغول، تيموريان به خاك ايران هجوم آوردند و بار ديگر سرزمين ايران را عرصه تاخت و تاز و غارت قرار دادند.
از دوره صفوي مذهب تشيع به عنوان مذهب رسمي ايران معرفي و باعث اتحاد و استقلال ايران شد و هويت ملي آن را در برابر تهاجمات و ضربات مهلك امپراتوري عثماني حفظ كرد و ايران توانست بار ديگر به عنوان قدرتي بزرگ سياسي و مذهبي قدعلم كند.
نادرشاه افشار، افغانها را شكست داد و ضمن تسلط بر تمام خاك ايران، سلسله افشاريان را تأسيس كرد و لشكركشيهايي را به هندوستان داشت.
در دوره قاجاريه نفوذ قدرتهاي استعماري همچون انگليس و روسيه تزاري در ايران توسعه يافت و اين قدرتها با تحميل عهدنامههايي همچون تركمانچاي، گلستان و پاريس بر دولت ايران سرزمينهاي وسيعي در آذربايجان، گرجستان، ارمنستان و خراسان را از خاك ايران جدا كردند.
در زمان پهلوي اول نيز ايران شاهد وقوع جنگ جهاني است كه به نوعي به طور غيرمستقيم درگير مسائل جنگ و تبعات آن ميشود.
پس از انقلاب نيز جنگ عراق با ايران كه از آن به «دفاع مقدس»، «جنگ تحميلي» و «جنگ هشتساله» ياد ميشود از طولانيترين نبردهاي كلاسيك (منظم) در قرن بيستم محسوب ميشود. جنگ ايران و عراق از 31 شهريور 59 با درگيريهاي پراكنده مرزي دو كشور آغاز و با يورش همزمان نيروي هوايي عراق به ده فرودگاه نظامي و غيرنظامي ايران و تهاجم نيروي زميني اين كشور در تمام مرزها به يك جنگي تمام عيار تبديل شد. جنگ ايران و عراق پس از حدود هشت سال، مرداد ۶۷ با قبول آتشبس از سوي دو طرف خاتمه يافت.
مبادله اسيران جنگي نيز بين دو كشور از سال ۶۹ آغاز شد. جنگ عراق عليه ايران آنقدر ناجوانمردانه بود كه در اين جنگ ارتش عراق به طور گسترده از جنگافزارهاي شيميايي عليه كردهاي عراقي و مردم و نظاميان ايران استفاده كرد.
از بعد نظامي عراق با استفاده از عنصر غافلگيري در ابتداي جنگ موفق شد بخشهايي از خاك ايران از جمله شهر خرمشهر را اشغال كند و ايران نيز در سالهاي دوم و سوم جنگ موفق شد بيشتر مناطق اشغالي از جمله خرمشهر را آزاد كرده و در سال چهارم و پنجم جنگ نقاط مهمي همچون شبه جزيره فاو در جنوب و نيز ارتفاعات مشرف به سليمانيه در شرق عراق را تصرف كند.
عزيزالله عليزاده، نويسنده و پژوهشگر كه كتاب «فرهنگ جنگهاي ايران» را در دست انتشار دارد و در آن به تاريخ جنگهاي ايران از زمان مادها تا امروز ميپردازد، درباره جنگهاي ايران به جامجم ميگويد: ايرانيان طي 2720 سال و از زمان مادها تا امروز 1140 جنگ با بيگانگان انجام دادهاند.
وي كه در اين كتاب تلاش دارد بهوقوع جنگهاي بيشمار و بيحاصل و تاثيرآن بر عقبماندگيهاي كشور بپردازد، ميافزايد: از سال 84 دنبال آن بوديم كه دلايل برخي عقبماندگيهاي ايران در دوران مختلف تاريخي را بررسي كنيم و در اين زمينه از150 منبع داخلي وخارجي بهره گرفتيم و به اين نكته رسيديم كه در حوزه سياسي جنگهاي زيادي صورت گرفته كه همين موضوع علت عقبماندگيهاي ايران است بجز معدودي از جنگها بسياري از آنها بيدليل و فقط براي اينكه دلشان خواسته بجنگند، رخ داده است و پس از پيروزي حتي حاكمان و پادشاهان از خزانه آن كشورها هم استفاده نكردهاند.
عليزاده با اشاره به اينكه در اين كتاب اطلاعاتي مانند تعداد پادشاهان، سال وقوع جنگها، مدت زمان آنها و اسامي پادشاهان طرف مقابل درگيري ذكر شده است، ادامه داد: يكي ديگر از علتهاي عقبماندگي ايرانيان، كشتهشدن و عزل تعداد بسياري از پادشاهان آن بوده، بهطوري كه از بين 417 پادشاه ايراني، 182 نفر از آنان كشته يا عزل شدهاند.
وي گفت: طولانيترين جنگ زمان اشكانيان رخ داده است كه با روميها انجام گرفت كه يك جنگ دوازده ساله بود كه البته جنگ ايران و عراق هم كه هشت سال به طول انجاميد از جمله جنگهاي طولاني محسوب ميشود، اما درباره كوتاهترين جنگهاي ايران نميتوان دقيق اظهارنظر كرد، چرا كه بسياري از جنگها شروع و پايانش زير يكسال به طول انجاميده است، اما اينكه چند ماه طول كشيده اطلاعات دقيقي وجود ندارد.
عليزاده درباره انگيزه پيدايش جنگها گفت: در نظريات ماركسيست بحثهاي مادي انگيزه وقوع جنگ است، اما در ايران بجز يكي، دو پادشاه مثل نادرشاه كه در جنگ با هندوستان از ابتدا به دنبال خزانه هندوستان بود خيلي از جنگهاي ايران بويژه جنگهاي پيش از اسلام بيشتر براي اثبات خود، كشورگشايي و قدرتطلبي بوده است تا ثابت كنند امپراتور جهان هستند، اما بعد از اسلام يكسري از جنگها جنبه مذهبي نيز داشت. در دوره قاجار برخي از جنگها بهدليل بيكفايتي شاهان اتفاق افتاده است.
عليزاده در اين كتاب به هشت سال دفاع مقدس ميپردازد و از 30 سردار شهيد در ارتش و سپاه نام برده است و ميگويد اين هشت سال برخلاف آنچه در چند قرن اخير رخ داده است، نشان ميدهد ايرانيها گرچه روحيه صلحطلبانهاي دارند، اما در كنار اين روحيه در مقابل هيچ تعرضي كوتاه نميآيند و اگر كشوري بخواهد به مرزهاي كشور دستاندازي كند و منافع كشور را به خطر بيندازد هر ايراني در مقابل ظلم و تعدي براي حفظ تماميت ارضي خواهد ايستاد.
جامعهشناسان نيز درباره جنگ نظرات مختلفي ارائه ميدهند. برخي محققان و صاحبنظران، جنگ را جزو طبيعت آدمي دانسته و گروهي ديگر بر عكس، جنگ و ستيزه را جزو طبع آدمي ندانسته و معتقدند بروز اين پديده، علت اجتماعي دارد و زندگي اجتماعي است كه انسانها را وادار به جنگ ميكند.
ابنخلدون، متفكر بزرگ اسلامي از كساني است كه جنگ را جزو طبيعت آدمي دانسته و ميگويد: «بايد دانست انواع جنگها و زد و خوردها از نخستين روزگاري كه خداوند مردم را آفريده، پيوسته در ميان آنان روي داده است و اصل آن از كينهتوزي و انتقامگرفتن يكي از ديگري سرچشمه ميگيرد و آنوقت وابستگان هريك از دو دسته پيكاركننده به هواخواهي و تعصب برميخيزند پس به اين سبب دو گروه به نبرد با يكديگر برانگيخته شوند و در برابر هم بايستند.
اين خوي در ميان بشر طبيعي است، چنانكه هيچ ملت و طايفهاي ديده نميشود كه از آن بيبهره باشد و سبب اين انتقامجويي غيرت و رشك و تفاخر يكديگر يا تجاوز يا خشم گرفتن بر گروهي در راه خدا و دين او يا برانگيختهشدن در راه حفظ تاج و تخت و كوشيدن براي بنيان نهادن و استحكام آن است».
ابنخلدون چهار نوع جنگ مشخص ميكند: نوع اول جنگ ميان قبايل مجاور و همسايه يا عشاير رقيب است كه اتفاق ميافتد. نوع دوم، جنگ تجاوزطلبي و استثمارگرانه واقع ميشود. نوع سوم، جهاد و جنگ ايدئولوژيك است و نوع چهارم، جنگ دفاعي حكومتهاست كه با مبارزان خود و كساني كه به نوعي عليه آنها قيام ميكنند، ميجنگند. دو نوع از اين جنگها، جنگ عدواني و تجاوزطلبانه است، اما دو نوع ديگر، دفاعي و آزادي بخش است.
آنچه مسلم است در طول تاريخ جهان جنگهاي بسياري با انگيزههاي مختلف روي كره زمين از كوچك و بزرگ رخ داده است و بررسيهاي صورت گرفته روي تاريخ جنگهاي ايران نشان ميدهد كه ايرانيان از زمان مادها تا به امروز حدود 1140 جنگ با بيگانگان انجام دادهاند كه آخرين آنها جنگ هشت ساله تحميلي و دوران دفاع مقدس بوده است.
اما بررسي جنگهاي ايران نشان ميدهد بيشتر جنگهاي صورت گرفته ميان ايران و ديگر كشورها با انگيزه دستيابي به ثروت نبوده و به غارت و چپاول نپرداختهاند و اين جنگها يا جنبه دفاعي داشته است يا جنبه قدرتطلبي، حتي شاهان دوره باستان از جمله كورش كبير كه توانست كشورگشاييهاي بسياري داشته باشد بسياري از پيروزيهايش بدون خشونت و دست يازيدن به منابع مالي ديگر كشورها صورت گرفته است، به طوري كه حتي نخستين بيانيه حقوق بشر را مربوط به فرمان كورش دانستهاند، فرماني كه پس از شكست دادن نبونئيد و تصرف كشور بابل نوشته شدهاست.
در بخشهايي از اين فرمان آمده است من بردهداري را برانداختم، به بدبختيهاي آنان پايان بخشيدم. فرمان دادم همه مردم در پرستش خداي خود آزاد باشند و آنان را نيازارند. فرمان دادم هيچكس اهالي شهر را از هستي ساقط نكند. فرمان دادم تمام نيايشگاههايي را كه بسته شده بود، بگشايند. همه خدايان اين نيايشگاهها را به جاهاي خود بازگرداندم. همه مردماني را كه پراكنده و آواره شده بودند به جايگاههاي خود برگرداندم، خانههاي ويران آنان را آباد كردم.

صدور چنين فرماني آن هم در زماني كه بسياري از پادشاهان آن دوره به چپاول و كشت و كشتار فكر ميكردند، نشان ميدهد ايرانيان در كشورگشايي هم به موضوعاتي والاتر فكر ميكردند و داشتن چنين تمدني، افتخاري است براي ما ايرانيان. فرمان كورش از آنچنان اهميتي برخوردار است كه سال ۱۹۷۱ ميلادي، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمي منتشر كرد و بدلي از اين منشور نيز در مقر سازمان ملل متحد در شهر نيويورك نگهداري ميشود.
در دوران پيش از اسلام، ساسانيان به عنوان رقيب قدرتمند دولت روم، جنگهاي متعددي را با آن دولت انجام داد و اين كشمكشها تا پايان حكومت آنها امتداد يافت و زماني ايران و زماني روم فاتح اين جنگها بودند. ساسانيان با تصرف سرزمينهاي پهناور بر قلمرو خويش افزودند، به طوري كه قلمرو ساسانيان در دوره حكومت خسروپرويز به قلمرو هخامنشيان در زمان اوج اين حكومت نزديك شده بود، ولي اين حكومت مقتدر و بزرگ سرانجام مقهور قدرت نوظهور اعراب مسلمان گرديد و اعراب با كمترين امكانات به ايران حمله كرده و موفق به شكست حكومت ساسانيان شدند.
گرچه ايرانيان به دليل نارضايتي از تبعيض طبقاتي موجود در كشور، اسلام را با آغوش باز پذيرفتند و در اشاعه آن كوشيدند، ولي با اين حال هرگز مخالفت خودشان را با سلطه امويان و عباسيان بر خاك ايران پنهان نكردند و جنبشهاي استقلالطلبانهاي را به پا ساختند.
آغاز تهاجم مغول در دوره حكومت خوارزمشاهيان به خاك ايران و انقراض حكومت خوارزمشاهيان و غارت شهرها و قتلعام مردم ايران يكي ديگر از جنگهاي ناخوشايند بود كه با نابودي اقتصاد و كشاورزي ايران همراه شد.
پس از مغول، تيموريان به خاك ايران هجوم آوردند و بار ديگر سرزمين ايران را عرصه تاخت و تاز و غارت قرار دادند.
از دوره صفوي مذهب تشيع به عنوان مذهب رسمي ايران معرفي و باعث اتحاد و استقلال ايران شد و هويت ملي آن را در برابر تهاجمات و ضربات مهلك امپراتوري عثماني حفظ كرد و ايران توانست بار ديگر به عنوان قدرتي بزرگ سياسي و مذهبي قدعلم كند.
نادرشاه افشار، افغانها را شكست داد و ضمن تسلط بر تمام خاك ايران، سلسله افشاريان را تأسيس كرد و لشكركشيهايي را به هندوستان داشت.
در دوره قاجاريه نفوذ قدرتهاي استعماري همچون انگليس و روسيه تزاري در ايران توسعه يافت و اين قدرتها با تحميل عهدنامههايي همچون تركمانچاي، گلستان و پاريس بر دولت ايران سرزمينهاي وسيعي در آذربايجان، گرجستان، ارمنستان و خراسان را از خاك ايران جدا كردند.
در زمان پهلوي اول نيز ايران شاهد وقوع جنگ جهاني است كه به نوعي به طور غيرمستقيم درگير مسائل جنگ و تبعات آن ميشود.
پس از انقلاب نيز جنگ عراق با ايران كه از آن به «دفاع مقدس»، «جنگ تحميلي» و «جنگ هشتساله» ياد ميشود از طولانيترين نبردهاي كلاسيك (منظم) در قرن بيستم محسوب ميشود. جنگ ايران و عراق از 31 شهريور 59 با درگيريهاي پراكنده مرزي دو كشور آغاز و با يورش همزمان نيروي هوايي عراق به ده فرودگاه نظامي و غيرنظامي ايران و تهاجم نيروي زميني اين كشور در تمام مرزها به يك جنگي تمام عيار تبديل شد. جنگ ايران و عراق پس از حدود هشت سال، مرداد ۶۷ با قبول آتشبس از سوي دو طرف خاتمه يافت.
مبادله اسيران جنگي نيز بين دو كشور از سال ۶۹ آغاز شد. جنگ عراق عليه ايران آنقدر ناجوانمردانه بود كه در اين جنگ ارتش عراق به طور گسترده از جنگافزارهاي شيميايي عليه كردهاي عراقي و مردم و نظاميان ايران استفاده كرد.
از بعد نظامي عراق با استفاده از عنصر غافلگيري در ابتداي جنگ موفق شد بخشهايي از خاك ايران از جمله شهر خرمشهر را اشغال كند و ايران نيز در سالهاي دوم و سوم جنگ موفق شد بيشتر مناطق اشغالي از جمله خرمشهر را آزاد كرده و در سال چهارم و پنجم جنگ نقاط مهمي همچون شبه جزيره فاو در جنوب و نيز ارتفاعات مشرف به سليمانيه در شرق عراق را تصرف كند.
عزيزالله عليزاده، نويسنده و پژوهشگر كه كتاب «فرهنگ جنگهاي ايران» را در دست انتشار دارد و در آن به تاريخ جنگهاي ايران از زمان مادها تا امروز ميپردازد، درباره جنگهاي ايران به جامجم ميگويد: ايرانيان طي 2720 سال و از زمان مادها تا امروز 1140 جنگ با بيگانگان انجام دادهاند.
وي كه در اين كتاب تلاش دارد بهوقوع جنگهاي بيشمار و بيحاصل و تاثيرآن بر عقبماندگيهاي كشور بپردازد، ميافزايد: از سال 84 دنبال آن بوديم كه دلايل برخي عقبماندگيهاي ايران در دوران مختلف تاريخي را بررسي كنيم و در اين زمينه از150 منبع داخلي وخارجي بهره گرفتيم و به اين نكته رسيديم كه در حوزه سياسي جنگهاي زيادي صورت گرفته كه همين موضوع علت عقبماندگيهاي ايران است بجز معدودي از جنگها بسياري از آنها بيدليل و فقط براي اينكه دلشان خواسته بجنگند، رخ داده است و پس از پيروزي حتي حاكمان و پادشاهان از خزانه آن كشورها هم استفاده نكردهاند.
عليزاده با اشاره به اينكه در اين كتاب اطلاعاتي مانند تعداد پادشاهان، سال وقوع جنگها، مدت زمان آنها و اسامي پادشاهان طرف مقابل درگيري ذكر شده است، ادامه داد: يكي ديگر از علتهاي عقبماندگي ايرانيان، كشتهشدن و عزل تعداد بسياري از پادشاهان آن بوده، بهطوري كه از بين 417 پادشاه ايراني، 182 نفر از آنان كشته يا عزل شدهاند.
وي گفت: طولانيترين جنگ زمان اشكانيان رخ داده است كه با روميها انجام گرفت كه يك جنگ دوازده ساله بود كه البته جنگ ايران و عراق هم كه هشت سال به طول انجاميد از جمله جنگهاي طولاني محسوب ميشود، اما درباره كوتاهترين جنگهاي ايران نميتوان دقيق اظهارنظر كرد، چرا كه بسياري از جنگها شروع و پايانش زير يكسال به طول انجاميده است، اما اينكه چند ماه طول كشيده اطلاعات دقيقي وجود ندارد.
عليزاده درباره انگيزه پيدايش جنگها گفت: در نظريات ماركسيست بحثهاي مادي انگيزه وقوع جنگ است، اما در ايران بجز يكي، دو پادشاه مثل نادرشاه كه در جنگ با هندوستان از ابتدا به دنبال خزانه هندوستان بود خيلي از جنگهاي ايران بويژه جنگهاي پيش از اسلام بيشتر براي اثبات خود، كشورگشايي و قدرتطلبي بوده است تا ثابت كنند امپراتور جهان هستند، اما بعد از اسلام يكسري از جنگها جنبه مذهبي نيز داشت. در دوره قاجار برخي از جنگها بهدليل بيكفايتي شاهان اتفاق افتاده است.
عليزاده در اين كتاب به هشت سال دفاع مقدس ميپردازد و از 30 سردار شهيد در ارتش و سپاه نام برده است و ميگويد اين هشت سال برخلاف آنچه در چند قرن اخير رخ داده است، نشان ميدهد ايرانيها گرچه روحيه صلحطلبانهاي دارند، اما در كنار اين روحيه در مقابل هيچ تعرضي كوتاه نميآيند و اگر كشوري بخواهد به مرزهاي كشور دستاندازي كند و منافع كشور را به خطر بيندازد هر ايراني در مقابل ظلم و تعدي براي حفظ تماميت ارضي خواهد ايستاد.
