دفاع مقدس

وبلاگ خبري،مذهبي،اجتماعي،فرهنگي ازگروه وبلاگهاي مؤسّسه فرهنگي هُدانت بامديريت حجّة السلام حاج سيدمحمدباقري پور

سازمان بَسيج مستضعفين يا نيروي مقاومت بسيج

۳۸ بازديد

سازمان بسيج يكي از نيروهاي پنجگانه سپاه پاسداران به شمار مي‌رود كه گردآوري، مديريت و سازماندهي نيروهاي داوطلب مردمي را، در راستاي اهداف سازماني، بر عهده دارد.

اين نيرو كه با نام‌هاي سازمان بَسيج مستضعفين يا نيروي مقاومت بسيج هم شناخته مي‌شود در ۵ آذر ۱۳۵۸ به فرمان روح الله خميني تشكيل شد و پس از تصويب مجلس شوراي اسلامي در دي ۱۳۵۹ قانوناً رسميت پيدا كرد و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تعلق گرفت. به اعضاي اين سازمان بسيجي مي‌گويند و طبق ماده ۱۳ قانون مقررات استخدامي سپاه، بسيجي به فردي اطلاق مي‌شود كه داوطلبانه جهت تحقق ارتش ۲۰ ميليوني تحت پوشش سپاه در مي‌آيد. به موجب همين مادهٔ قانوني بسيجيان به سه دسته «بسيج عادي»، «بسيج فعال» و «بسيج ويژه» يا «پاسداران افتخاري» تقسيم مي‌شوند.[۱] در جنگ ايران و عراق از بسيجيان بيشتر براي ارسال به صورت داوطلبانه و سازماندهي شده به جبهه‌ها استفاده مي‌شد.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامي

۴۸ بازديد

سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سازماني نظامي است كه در نخستين روزهاي پس از انقلاب ايران در سال ۱۳۵۷ به فرمان سيد روح‌الله خميني (بنيانگذار و رهبر نظام جمهوري اسلامي ايران) تشكيل شد. روح‌الله خميني در دوم ارديبهشت سال ۱۳۵۸ طي فرماني به شوراي انقلاب اسلامي رسماً تأسيس اين نهاد را اعلام كرد و شوراي انقلاب با تأسيس شوراي فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، گام اساسي را در جهت سازماندهي اين نهاد برداشت. سپاه نهادي نظامي و بازوي مسلح براي پاسداري از نظام جمهوري اسلامي ايران است.

قانون اساسي دربارهٔ سپاه مي‌گويد:

سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه در نخستين روزهاي پيروزي اين انقلاب تشكيل شد، براي ادامهٔ نقش خود در نگهباني از انقلاب اسلامي و دستاوردهاي آن پابرجا مي‌ماند. حدود وظايف و قلمرو مسؤوليت اين سپاه در رابطه با وظايف و قلمرو مسؤوليت نيروهاي مسلح ديگر با تأكيد بر همكاري و هماهنگي برادرانه ميان آنها به وسيله قانون تعيين مي‌شود.[۱]

پس از انتصاب محمد علي جعفري به فرماندهي كل سپاه در سال ۱۳۸۶ نوآرايي‌هاي تشكيلاتي در سپاه روي داد. اين نوآرايي‌ها شامل تشكيل سازمان بسيج مستضعفين و سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و تشكيل ۳۱ سپاه استاني بود.[۲]

نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران

۵۱ بازديد

نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران يكي ازنيروهاي چهارگانه ارتش جمهوري اسلامي ايران است كه مسئوليت حفاظت از مرزهاي هوايي و پشتيباني نيروهاي رزمي ديگر اجا را دارد. پس از انقلاب اسلامي ۱۳۵۷ نام اين نيرو به صورت فعلي تغيير پيدا كرد. سرتيپ خلبان حسن شاه‌صفي، از شهريور ۱۳۸۷ تاكنون، فرماندهي نيروي هوايي را بر عهده داشته‌است. نيروي هوايي ايران طبق آخرين تخمين‌ها در سال ۲۰۱۳ هفتمين نيروي هوايي جهان از لحاظ تعداد هواپيماهاي سوخت رسان و ترابري (۱۱۹ فروند) است.[۱]

نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران

۷۰ بازديد

نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران؛ بزرگترين نيرو در بين نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران است. فرماندهي اين نيرو به عهده سرتيپ احمدرضا پوردستان است.

نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران (نداجا)

۶۰ بازديد

نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران (نداجا) يكي از قواي چهار گانه اجا مي‌باشد كه مسئوليت حفاظت از آبهاي جمهوري اسلامي ايران را دارد.

جهاد سازندگي

۵۱ بازديد

جهاد سازندگي نهادي انقلابي است كه در تاريخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ به فرمان روح‌الله خميني براي رسيدگي به مناطق محروم و دورافتاده ايران تاسيس شد.

انديشه تاسيس جهاد سازندگي، نخستين بار، با عنوان طرح اعزام گروه‌هاي ۱۰ نفره دانشجوئي به مناطق محروم و با پيشنهاد يكي از اعضاي هيات علمي دانشكده فني دانشگاه تهران، مطرح شد. سپس، طرح موضوع به رهبر انقلاب ايران خميني داده شد و او در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ فرمان تشكيل جهاد را صادر كرد. افرادي همچون بهشتي از حاميان اين حركت مردمي و دانشجويي بود.

بعدها و پس از يك دوره آغازين، جهاد سازندگي به وزارتخانه‌اي در دولت تبديل شد و سرانجام با ادغام در وزارت كشاورزي، نام وزارت جهاد كشاورزي را بخود گرفت و منحل شد.

ستاد جنگ‌هاي نامنظم

۴۰ بازديد

ستاد جنگ‌هاي نامنظم

از ويكي‌پديا، دانشنامهٔ آزاد

ستاد جنگ‌هاي نامنظم نام ستادي بود كه در در دهه ۱۳۶۰ خورشيدي در ايران براي فرماندهي جنگ‌هاي چريكي برپا شد. اين ستاد مسئوليت عملياتهاي محدود را كه در ابتداي جنگ ايران و عراق عليه ايران انجام مي‌شد را به عهده داشت. فرماندهي اين ستاد با مصطفي چمران وزير دفاع وقت بود [۱].

با كشته شدن مصطفي چمران در بهار ۱۳۶۰، ستاد جنگهاي نامنظم جايگاه و فعاليت خود را از دست داد اما سه سال بعد قرارگاه جديدي با نام قرارگاه رمضان در كرمانشاه براي جنگ‌هاي نامنظم برپا شد كه هدف عمده آن نفوذ در خاك عراق و انجام عمليات‌هاي نامنظم در كردستان عراق بود .

سپاه بدر

۳۹ بازديد

سپاه بدر

از ويكي‌پديا، دانشنامهٔ آزاد
(تغييرمسير از لشكر بدر)

سازمان بدر يا سپاه بدر شاخه‌اي از سپاه پاسداران است كه متشكل از شبه‌نظاميان شيعه عراقي وفادار به سيد محمدباقر حكيم و سيد محمدباقر صدر و سيد روح‌الله خميني مي‌باشد. سپاه بدر در سال ۱۳۶۱ توسط محمود هاشمي شاهرودي بنيانگذاري شد و ۳۰ ماه بعد، به محمدباقر حكيم واگذار شد. پس از آزادسازي عراق، نيروهاي سپاه بدر، به عراق بازگشته و اين سازمان وارد عرصه سياسي عراق شد و به سازمان بدر، تغيير يافت.

نخستين اقدامات نظامي اين گروه، در خلال جنگ ايران و عراق و به طور خاص، در جريان عمليات كربلاي ۲، نمود داشت. پس از سقوط حكومت صدام حسين، عمليات‌هاي نظامي اين گروه در عراق، ادامه يافت. با ظهور داعش، اين گروه نظامي، از آماده‌ترين شبه‌نظاميان شيعه عراقي مي‌باشند كه در خط مقدم مبارزه با داعش هستند. با شروع عمليات آزادسازي تكريت، هواپيماهاي آمريكايي از همراهي نيروهاي عراقي خودداري كردند و علت اين امر، حضور شبه‌نظاميان سپاه بدر در ميان آنها بود. در نهايت، با لغو حضور سربازان بدر در جريان آزادسازي تكريت، نيروي هوايي آمريكا، از ۲۵ مارس ۲۰۱۵ (ميلادي)، بمباران مواضع داعش در تكريت را شروع كرد و اين عمليات، با قدرت بيشتري ادامه يافت.[۱]

جنگ عراق با ايران طولاني‌ترين جنگ متعارف در قرن بيستم(1)

۱۶۱ بازديد

جنگ عراق با ايران طولاني‌ترين جنگ متعارف در قرن بيستم و دومين جنگ طولاني اين قرن پس از جنگ ويتنام بود كه نزديك به هشت سال به طول انجاميد. جنگ به صورت رسمي در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) آغاز شد. در اين روز درگيري‌هاي پراكنده مرزي دو كشور با يورش همزمان نيروي هوايي عراق به ده فرودگاه نظامي و غيرنظامي ايران و تهاجم نيروي زميني اين كشور در تمام مرزها به يك جنگ تمام عيار تبديل شد هرچند مقامات عراقي معتقد بودند كه جنگ از ۴ سپتامبر با حملات توپخانه‌اي ايران به شهرهاي مرزي عراق آغاز شده‌است.[۲]

پيش از آغاز جنگ روابط دو كشور به شدت تيره شده بود كه خصومت شخصي صدام حسين و روح‌الله خميني رهبران دو كشور و مهمتر از آن جاه‌طلبي‌هاي سياسي، و اختلافات مرزي و ايدئولوژيكي دو كشور دلايل اصلي آن بودند. اين جنگ در نهايت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش‌بس از سوي دو طرف و پس از به جا گذاشتن يك ميليون نفر تلفات و ۱۱۹۰ ميليارد دلار خسارات به دو كشور خاتمه يافت.[۳] مبادلهٔ اسيران جنگي بين دو كشور از سال ۱۳۶۹ آغاز شد. ايران آخرين گروه از اسراي جنگي عراقي را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحويل داد.[۴]

جنگ ايران و عراق از لحاظ استراتژيك يكي از مهمترين برخوردهاي نظامي دوران معاصر بود، كه منافع تقريباً همه كشورهاي جهان را بدون استثنا تهديد كرد و تأثير مستقيم آن بر كشورهايي وارد شد كه بيشترين ذخاير نفتي جهان را داشتند. در طول جنگ ثابت شد كه پيروزي هر يك از دو كشور ايران يا عراق موجب برهم‌خوردن ثبات و توازن قوا در منطقه خواهد شد به همين دليل ابرقدرت‌ها كوشيدند تا هيچكدام از اين دو كشور پيروز نشوند و هر دو را با زخم‌هايي عميق و طولاني رها كنند.[۵]

از بعد نظامي عراق با استفاده از عنصر غافلگيري در ابتداي جنگ موفق شد بخش‌هايي از خاك ايران از جمله شهر خرمشهر را اشغال نمايد. ايران در سال‌هاي دوم و سوم جنگ موفق شد بيشتر مناطق اشغالي از جمله خرمشهر را آزاد نموده و از سال ۱۹۸۴ جنگ را به داخل خاك عراق بكشاند. ايران در فوريه ۱۹۸۶ موفق به تصرف فاو يكي از مهمترين بنادر صدور نفت عراق شد و در ۸ ژانويه ۱۹۸۷ عمليات عظيمي به نام كربلاي ۵ را براي تصرف بصره دومين شهر بزرگ عراق به انجام رساند كه در جريان آن ۶۵ هزار سرباز ايراني و ۲۰ هزار عراقي كشته شدند. ايران در ۲۶ فوريه اين عمليات را متوقف كرد و در شرايطي كه بن‌بست نظامي در جبهه جنوبي جنگ كامل شده بود، جنگ نفتكش‌ها با حملات دو طرف به سوي كشتي‌هاي غيرنظامي در خليج فارس به اوج خود رسيد. كشتي‌هاي كويتي يكي از اهداف مورد علاقه ايراني‌ها بودند. حملات نيروهاي ايران به نفتكش‌هاي شوروي و آمريكا كه در خدمت دولت كويت بودند و حمله غافلگيرانه يك جنگنده عراقي به كشتي جنگي آمريكايي كه به آسيب شديد ناوچه يواس‌اس استارك و مرگ ۳۷ سرباز آمريكايي انجاميد، كشتيراني بين‌المللي را در معرض خطر قرار داده و زمينه مداخله بيشتر هر دو ابرقدرت را فراهم كرد به طوري‌كه هر دو از قطعنامه‌هاي شوراي امنيت كه از دو طرف درخواست آتش‌بس داشت، حمايت مي‌كردند.[۶]در سال چهارم و پنجم

در اين جنگ ارتش عراق به طور گسترده از جنگ‌افزارهاي شيميايي عليه كردهاي عراقي و مردم و نظاميان ايران استفاده كرد؛ ولي ادعاي استفاده ايران از سلاح‌هاي شيميايي ثابت نشده‌است. همچنين دو طرف در مقاطعي اقدام به بمباران و موشك‌باران شهرها و اهداف غيرنظامي نمودند كه در اين مورد نيز عراق همواره پيش‌قدم بود. درگيري‌ها براي مدتي در اواخر جنگ به خليج فارس كشيده شد و طي آن تعداد زيادي سكوي نفتي و كشتي‌هاي تجاري و نفت‌كش با پرچم كشورهاي گوناگون آسيب ديدند.

شوروي يكي از دو ابرقدرت آن دوران از سال ۱۹۸۰ تأمين نظامي هر دو كشور را متوقف كرده بود اما از سال ۱۹۸۲ به منبع اصلي عراق براي خريد سلاح‌هاي پيشرفته تبديل شد. آمريكا نيز در سال ۱۹۸۵ در جريان مذاكراتي پنهاني اقدام به فروش سلاح به ايران كرد. ايالات متحده آمريكا در اواخر جنگ به شكل مستقيم وارد درگيري با ايران شد. از سوي ديگر كشورهاي سوريه، كره شمالي و ليبي نيز از ايران حمايت تسليحاتي و تكنولوژيكي كردند.

شوراي امنيت سازمان ملل متحد در كل ۸ قطعنامه در اين خصوص صادر نمود كه همگي به جز قطعنامه ۵۹۸ توسط ايران رد شد. دو كشور در طول جنگ آسيب‌هاي فراوان اقتصادي را متحمل شدند و بيش از يك ميليون نفر در اين جنگ كشته يا مجروح شدند.

جنگ عراق با ايران طولاني‌ترين جنگ متعارف در قرن بيستم(2)

۲۷۸ بازديد

زمينه‌ها و دلايل آغاز جنگ

از زمان به قدرت رسيدن حزب بعث در عراق در سال ۱۹۶۸ ميلادي، عراقي‌ها روياي رهبري جهان عرب را در سر مي‌پروراندند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰ درآمدهاي نفتي عراق افزايش يافت.[۷] اين موضوع به عراق كمك مي‌كرد تا خلاء ناشي از مرگ جمال عبدالناصر در صدر رهبري اعراب را پر كنند. زيرا مصر پس از پيمان كمپ ديويد نفوذ خود در ميان اعراب را از دست داده بود.[۸]

در جريان اعمال حاكميت ايران بر جزاير سه‌گانه تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي عراق روابط ديپلماتيك خود را با ايران قطع كرد و از اتحاديه عرب خواست تا آنان نيز چنين كنند. درخواستي كه از سوي اتحاديه عرب رد شد. عراق همچنين اعتراض رسمي‌اي به سازمان ملل نوشت كه توسط اين سازمان ناديده گرفته شد. عراقي‌ها كه از همه جا سرخورده شدند، دست به اخراج ۷۰۰۰۰ ايراني ساكن عراق زدند. در سال ۱۹۷۴ تنش در روابط دو كشور به اوج خود رسيد و درگيري‌هاي نظامي مرزي پراكنده كم‌كم به جنگي تمام عيار تبديل شد. تنش به قدري بالا گرفت كه كورت والدهايم دبيركل سازمان ملل متحد ناچار به مداخله و اعزام نماينده ويژه به مرزهاي دو كشور شد. نتيجه گزارش اين نماينده منجر به صدور قطعنامه ۳۴۸ شوراي امنيت شد كه در آن طرفين ملزم به حل اختلاف مرزي ميان خود شدند.[۹]

در پيمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزاير ايران به‌طور ضمني پذيرفت كه در ازاي رفع اختلافات مرزي آبي در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمايت از كردهاي عراق بردارد. اين نقش را بعدها اسرائيل به تنهايي در برابر كردها برعهده گرفت.[۱۰] بنابراين عراق كه در طول سال‌هاي بعد سياست‌هاي ضدغرب و ضدصهيونيستي را تبليغ مي‌كرد،[۷] در سال ۱۹۸۰ و پس از سقوط شاه